جدول جو
جدول جو

معنی خمیر کنده - جستجوی لغت در جدول جو

خمیر کنده(خَ کَ دَ)
دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی. دارای 160تن سکنه، آب آن از رود خانه سیاه رود و قنات و محصول آن برنج و غلات و کنجد و پنبه و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
خمیر کنده
ازتوابع دهستان علی آباد قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بِ کَ دَ)
دهی است از بخش خمام شهرستان رشت با 285 تن سکنه. آب آن از استخر محلی و محصول آن برنج، ابریشم، کنف و صیفی کاری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ کَ دَ / دِ)
آنکه تخم های او را در آورده باشند. اخته. (آنندراج) ، خواجه سرا. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بِ قَ لَ دَ)
سرشتن. بسرشتن. عجن. (یادداشت بخط مؤلف) :
خوی نیکست و عقل مایۀدین
کس نکرده ست جز بمایه خمیر.
ناصرخسرو.
، نرم کردن. بشکل خمیر درآوردن:
بدست آهن تفته کردن خمیر
به از دست بر سینه پیش امیر.
سعدی (گلستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خمیر کردن
تصویر خمیر کردن
خازیستن
فرهنگ لغت هوشیار
سرشتن آرد گندم، دلیل مالی با سود بسیار از تجارت بود، به شرط آن که خمیرش برآمده بود. اگر خمیرش برنخاسته بود، دلیل که زیادی فساد و فسق است. سرشتن آرد کاورس، دلیل منفعت اندک است. محمد بن سیرین
دیدن خمیر به خواب بر سه وجه بود. اول: زیادتی در دین. دوم: منفعت اندک. سوم: روزی حلال.
اگر بیند خمیر فرا گرفت یا بخرید، یا کسی به او داد، اگر جوین باشد، دلیل کند به قدر آن مالی حلال او را در تجارت حاصل شود. اگر خمیر کاورس بود، نفعه اندک بود.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
خمیر نانی که خوب پخته نشده باشد
فرهنگ گویش مازندرانی